کوریون

ساخت وبلاگ

امکانات وب

باید زودتر از پاییز می رسیدم به باغ، زودتر از برف به قله ها، زودتر از انتها به تو کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 6 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 13:06

دنیا جای یادم نمی رود ها، جای یادم نمی آید هاست کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 7 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 13:06

بعدش هفت تا گاو ماده، هفت تا گاو نر‌ُ خوردند، به اینجاش که رسیدم، زیر چشمی نیگام کرد، سینی غذا رو گذاشت جلوم، در اتاق‌ُ بست و رفت کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 21 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 13:06

پرسید می‌دونی کلاویه چیه؟ گفتم همون هاس که فشارش میدن؟ گفت اوهوم، این اوهومِ آخری رو تعمدا جوری گفته بود که حالت گونه اشُ عوض نکرده باشه، سر در نمیارم ازش، همیشه دم دم های عید سر و کله اش پیدا میشه، میاد واسه دیدن همه، یه سرکی هم می کشه اینجا، بی اجازه برگ های زرد گلدونُ جدا میکنه، جمع شون می کنه کفِ دستش، پارسال که پرسیده بود گفته بودم همون هاس که سیاه و سفیدَن؟ اخم هاشُ کرده بود تو هم، کیفشُ برداشته بود و رفته بود کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 3 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 13:06

میگه اینجوری قیافۀ مادر‌مرده ها رو نگیر به خودت، کثافت های مثل تو رو باهاس مثل سگ کُشت، سرمُ می‌گیرم بالا، سرشُ می کنه اونور، سرآستینِ سفید کتشُ میندازه پشت کمرش، ته حرفشُ می‌گیره که اگه کمکم نکرده بود، تا حالا آژان ها سرِ گردسوزُ تفی کرده بودن، موهاش جوگندمیه، یعنی گمون میکنم که جوگندمی باشه، یاشار کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 3 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 13:06

گوئیدو کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 3 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 13:06

زمان یک اتفاق مریض است، من این جمله را خیلی دوست دارم؛ زمان یک اتفاق مریض است، خیلی جاها توی مهمانی ها یا توی حیاط بیمارستان یا وسط بحث های جدی، یکهو این جمله را می گویم، هیچ کس نمی فهمد یعنی چه، خودم هم هیچ وقت نفهمیدم منظورم از این جمله چیست، اما چیزی که خوشحالم می کند این است که کلماتش بهم می آید، بهم آمدن چیزها مهم است، سهل انگاریست که آدم، وقتی این طور بی کلمه دارد می رود، دست کم به شکل آمدن چیزها، دقت نکرده باشد کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 4 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 6:52

یدونه پوستر هم داشتم، از این خواننده قدیمی ها، یادم نیست کی؛ خوشکل بود ولی، از این خوشگلی های دور داشت، هر شب که غلت میزدم رو تخت، می رفتم می نشستم تو کاباره، پشت اون رومیزی های چهارخونه اش، عرق و استکانمُ میذاشتم رو میز، زنِ پوسترم واسم می خوند، عاشقش می شدم، رگ دستمُ میزدم براش، خبردار می شد، پا م کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 23 اسفند 1395 ساعت: 21:11

افتادم پترو، دیوار حاشا بلند بود، زخرف التیام نمی گرفت، متاسفم، از برفی که می بارد، از بارانی که خواهد گرفت، این اما، آخرینِ اشاره های من است برای تو، بی آن که بدانم، دست می کشم، به چراغ سفیدِ کوپۀ قطار، چیزی نهنگ را به ساحل می کشد، چیزی هنوز مضطربم می کند، که اضطراب، شکل صمیمانۀ اضطرار است پترو! چا کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 3 تاريخ : دوشنبه 23 اسفند 1395 ساعت: 21:11

گاه جای خالی چیزها از چیزی که جای خودش را خالی گذاشته، تلخ تر است، این راز کوچکی ست که باید فراموش کرد، سیگارش کرد، کشید و بیرون داد، به سرفه افتاد و دور انداخت کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 2 تاريخ : دوشنبه 23 اسفند 1395 ساعت: 21:11

چرا؟ چرا؟! چرا حالا که این همه مه شدم برات، گم نمیکنی منو؟! کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 6 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 3:42

من از آدم های این شهر، از ته ماندۀ اعتبار کارت شارژ، از مسافرین محترم ایستگاه پایانی، از گم شدن توی جمعیت، از پله برقی های خالی، از خطی های آخر شب، از ویبرۀ گوشی، از این بهار آخر سال، از تو هم حتی خسته ام هیوا.. کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 5 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 3:42

ایکاروس کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 4 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 3:42

دستم را چند مرتبه روی حوله می کشم، بعد چند بار حوله را روی صورتم می کشم، دوست دارم خیالم راحت باشد که تمام مولکول های آب را به خورد حوله داده ام، اصلا یکی از چیزهایی که حالم را افتضاح می کند همین خیس بودن حوله هاست، هیچ وقت درست و حسابی خشک نمی شوند، همیشه حداقل چندتا مولکولِ آب لای پرزهاشان می ماند، واقعا وحشتناک است که آدم بفهمد یک مولکولِ آب ممکن است چندین میلیون سال عمر کرده باشد، بعد وقتی آدم خیس می شود، کلی مولکول پیر و چروک با یک مشت خاطرۀ مشکوک و طولانی دراز می کشد روی پوستش؛ برنزه می کند و با نی نازک پلاستیکی، آب توی آناناس ها را مک میزند، متوجهید؟ اوه مسلما نه، شما برای فهمیدن این چیزها بیش از اندازه کسکشید کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 6 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 3:42

پس از تو هر آن که آمد، تکرار ناشیانۀ آغوش تو بود کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 6 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 3:42

مسلما من اشرف مخلوقات نیستم، اما قطعا بی شعورترین ستاره دریایی تاریخ ام، هی دستم هی یکی یکی پاهام قطع میشه، هی کوتاه میام، هی دوباره با ذوق درستش می کنم، سینه صاف میکنم که دیدی؟! دوباره تونستم! درستش کردم خودمُ! اولین بار تو اون کلاس های عصر بود، با بوی ساندویچ های خیار گوجه و نیکمت های سه نفره و تندی لامپ های صدش، با پرچم مثلثی هایی که هیشکی حال نداشت بعد از دهۀ فجر، از در و دیوارها جمعش کنه، بد سنیه واسه این که ستاره دریایی نشونت بدن، بهت بگن ایناهاش! اینُ میبینی؟ وقتی یه جاش کنده میشه میشینه یه گوشه خودشُ ترمیم میکنه، چرا باید اینُ میدونستم؟! چه هلاکی بود که عوضِ گیم اور شدن تو آتاری، دلهره ام بشه آزمون های ورودی؟ که چی؟! فکر کردن به جونوری که معلوم نبود دهن و کونش چه فرقی داره با هم، نه استعداد می خواست نه درخشان بود، من ولی نشستم یه گوشه که رو تخته سبزها با گچ صورتی واسم بنویسن که ستاره ها هم میمیرن، حتی همونایی که چشمک میزنن، یاد گرفتم عوضِ جمع کردن عکس فوتبالیست ها، عوضِ تف زدن به تتو آدامسی ها، بشینم به این فکر کنم که زمینِ زیر پام تو آسمون ها، واسه هیشکی چشمک نمیزنه، خانوم معل کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 5 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 3:42

و من در بلند، چون تو را که لبخند می زدم هی، که نشسته بودی و خسته بودی و آسمان شاهزاده های کوچکت را، ستاره وار پر می کرد کسی که من نبود و آخ می کشید سرم در رعایت سِنت های نزدیک، ببخشید ولی، چند دلار می شد این گل؟ کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 4 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 3:42

ای، همیشه در استکان آخری کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 5 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 3:42

برای دشت تنم ، مرگِ اسب باش کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 4 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 3:42

من از زمستونا میترسم، زیادی یخ داره، خلوت و برف و یقه اسکی داره، نمی دونم چیشُ دوست دارم، آدم دوست داشته هاشُ وسط ترس هاش یادش میره کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 7 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 13:34